«… زنیکه! اگر دستم به تو می رسید قلب کثیف ات را از سینه بیرون می کشیدم و آن را غذای سگم می کردم.» این یکی از هزاران پیامی بود که اِما گلدمن در زندان دریافت می کرد. زنی که تا زنده بود نیمی از مردم آمریکا به خونش تشنه بودند و نیمی دیگر به او عشق می ورزیدند. زنی که همچون سایر رادیکال های معاصر با خود، می خواست رنج را از جهان براندازد، دلی مهربان داشت، با این حال، می توانست برای کشتار و بمب گذاری، برنامه ریزی کند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .