در «بینوایان» قضا و قدر آن چیزی نیست که از نام اش بر می آید، یک تصادف، امری پیش بینی نشده و استثنایی، گسست وضعیت عادی، بلکه پدیده ای است دائمی، که مدام در زندگی بر سوناژها مداخله می کند، آن را شکا می بخشد و به سمت نیک بختی یا محنت سوق می دهد. راوی از “زمینه چینی های مرموز قضا و قدر که به کرات رخ می دهند” سخن می گوید. برخوردهای تصادفی، همزمانی خارق العاده ی رویدادها، الهام ها و پیش بینی های ماورای طبیعی، غریزه ای که، با تسلط بر عقل یا نفوذ در آن، انسان ها را به سمت نیکی با شر می راند، و، علاوه بر آن، گرایشی فطری که جامعه را به سوی پیشرفت و انسان را به سوی تقوا رهنمون می شود، خصوصیات اصلی این عالم اند. در این جهان، جبر گرایی ساده انگارانه پاورقی های رمانتیک، به نحوی غریب، با مقوله ی غامض برآمده از برهان دو وجهی ابدی قضا و قدر و ضرورت یا، به بیان دیگر، مسئولیت بشری در قیاس با تقدیر فردی، هم زیستی دارد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .