ادبیات سوئد در سیر تاریخی خود از مرحلههای مختلف گذر کرده: قرون وسطا از گرایش به عرفان، سپس خلق آثاری به زبان عامیانه، تبلیغهای سیاسی، پیدایش ادبیاتی واقعی به زبان سوئدی نشان دارد. «اومانیسم» برای نخستین بار روی مینماید. در قرن هفدهم که جنگهای سیساله عظمت کشور را سبب میشوند ادبیات «ناسیونالیست» و شعر ناشی از موقعیتها و ترانهی عامیانه رواج مییابد. در قرن هجدهم، قرن آزادی، عرفانگرایی عمیق، کنجکاوی روشنفکرانه، کشف پرشور علمی، رودروی «اپیکوریسم» بیخیالی قرار میگیرد. تاثیر ادبیات کشورهای دیگر، به خصوص فرانسه و آلمان آشکار میشود. رمانتیسم، روشنفکران را به لیبرالیسم می کشاند و آنگاه آمیختهای از رمانتیسم، لیبرالیسم و رئالیسم پدید میآید. دوران جدید از پیشرفت اقتصادی و تحولهای اجتماعی، پیدایش نوعی پرولتاریا و متعاقب آن ادبیات کارگری همراه است. طغیان بر محافظهکاری ، دفاع از حقوق اکثریتی ستمدیده، تجلیل از فردگرایی که نمونهی بارز آن در استریندبرگ و رئالیسم سوئدی یافت میشود، روی مینماید. در عصر حاضر که سوئد از شکوفایی و پیشرفت همهجانبهی اقتصادی و اجتماعی برخوردار است و در در دو بلیهی جنگهای جهانی ناظری بیطرف مانده، وجدان صاحبقلمان احساس راحتی نمیکند و آنان را که خود از رفاه همهجانبه برخوردارند برمیانگیزد که به دردهای جهانی بپردازند و یاسی را که از خودشان نیست ابراز نمایند...
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .