ورگا، پرچمدار مکتب وريسم (رئاليسم-ناتوراليسم) ايتالياست. رمان «ارباب - والامقام جزُوالدو» نوشته او نخستين رمان مدرن ايتاليايي ست که در مرثيه ازخودبيگانگي سرمايه داري مدرن نوشته شده است. «يک محاکمه» با مقاله نسبتا بلندي از دي. اچ. لارنس درباره داستان نويسي ورگا آغاز مي شود: «ورگا در داستان کوتاه استاد بزرگي ست، کتاب «داستان هاي روستايي» و کتابي که عنوانش «دلاوري روستايي»ست داراي بعضي از بهترين داستان هاي کوتاه او است که تاکنون در کل جهان نوشته شده اند. در ميان آنها داستان هاي کوتاه و پرکششي هست مانند داستان هاي چخوف. من، برعکس، آنها را به داستان هاي چخوف ترجيح مي دهم. بدبياري وِريسم – و ورگا يک وريسم بود - اين است که نويسنده، وقتي که ربط پيدا مي کند به يک نويسنده واقعا استثنايي، مانند ورگا يا مثل فلوبر، تقلامي کند حس تراژدي واقعي خودش را در آفريده هاي کوچک تر از خودش ببيند...» «يک محاکمه»، «اشک اشياء» و «دلاوري روستايي»، سه داستان اين کتاب اند. داستانِ «يک محاکمه» تکان دهنده آغاز مي شود: «در آسي زه دعوي مهمي سر زبان ها بود. درباره باربري که به خاطر حسادت، رقيب خود را، جواني سربه راه و پدر خانواده، به قتل رسانده بود. جمعيت درنده خو مي خواست درجا قاتل را، پريده رنگ و لت و پار از کشمکش، که ژاندارم در زندان کتک اش مي زدند، به کيفر برساند.»
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .