رمان بالتازار و بلموندا روایت عشق دو جوان است که ماجرایش در پرتغال قرن هیجدهم اتفاق میافتد؛ یعنی در فضای هولانگیز تفتیش عقاید، فقر بی امان، طاعون همهگیر و خرافات مذهبی. در یک سوی رویدادها دون ژان پنجم، پادشاه پرتغال است؛ جوانی کودن و بی اراده که شبها را با راهبگان صومعهها میگذراند و روزهایش را در همنشینی با درباریان چاپلوس، کشیشان گوش به فرمان، اشراف خوشامدگو، در کنار همسری گنگ و گرفتار تعصب و تنگ نظریهای مذهبی که از اتریش تحفه آوردهاند تا برای او ولیعهدی به دنیا بیاورد. در سوی دیگر، دو شخصیت حقیقی و تاریخی قرار دارد: یکی پدر بارتولومئو لورنسو ـ کشیش اعجوبهای از اهالی برزیل ـ با ذهنی سرشار و حافظهای استثنایی که میتوانست همه آثار ویرژیل، هوراس، اووید، سنکا و بسیاری دیگر و نیز کتابهای عهد عتیق و عهد جدید و رسالههای پولس قدیس و مانند آن را از حفظ بخواند، همه مباحث ارسطو را شرح دهد و ظرایف هر نوع دستگاه فلسفی را بشکافد. او کشیشی است که دستگاه تفتیش عقاید مدام در تعقیب اوست و پنهانی روی دستگاهی برای پرواز در آسمان کار میکند. شخصیت دیگر دومنیکو اسکارلاتی موسیقیدان ایتالیایی است که در سال 1721 برای آموزش موسیقی به دختر آبلهروی کم استعداد پادشاه به لیسبون فراخوانده میشود . با این همه, رمان دو شخصیت جذاب دارد که یکی بالتازار کهنه سربازی که یک دستش را در جنگ از دست داده ـ و دیگری بلموندا ـ پریروی ساده دل بیپروایی که مادرش را دادگاه تفتیش عقاید به اتهام جادوگری محکوم به تبعید در آنگولا کرده است .رابطه این دو رابطه عشقی عمیق و غبطه برانگیز است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .