رسالۀ حاضر به زبان میپردازد به هنگام سخن گفتن از یک وضع دیگر، یک انضمامیت متفاوت، یک دیگریِ تاریخی. توهم معرفت به امر تاریخی و سادهانگاری ملاقات با ابژۀ تاریخی، بهعنوان محصول اسارت ما در چنگال زبانی که ذاتا فاشیست است، این کار را آسان مینماید. در اینجا، اما، کوشش بر آن است که زنده ساختن یک وضع متفاوت در ذهن خوانندۀ امروزی و اینجایی، در عظمت و دشواری تقلیلناپذیرش عرضه شود؛ رسالتی که برای تحقق آن چیزی کمتر از آشتی دادن دشمنان آشتیناپذیر _ فورمالیسم و ساختارگرایی از یک سو و پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم از سویی دیگر _ به کار نمیآید. این کوششی است برای رهایی از رمانسگونگی تاریخیتستیز و حرکت به سوی دیدگاهی رمانگونه. آیا میتوان متنی تاریخی نوشت که همچون بوی عطری آشنا که ما را شگفتزده به وضعی متفاوت پرتاب میکند، یک وضع جمعی تجربهناشده را به نحوی یقینی در ذهن خوانندۀ متن تاریخنگارانه زنده کند؟ این آرزوی محال رسالۀ حاضر است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .